ناگفتههای زندگی «کلثوم»؛ ترکیب مرگبار الکل صنعتی و بالش
فراز دیلی: این روزها ماجرای قتلهای زنجیرهای «کلثوم» ۵۶ ساله، خبرساز و واکنشهای زیادی را برانگیخته است.
زن ۵۶ سالهی قصهی قتلهای زنجیرهای، اهل روستای ملکآباد مازندران، به اتهام قتل همسر صیغهایاش دستگیر شد. کلثوم به قتل ۷ تن از شوهرهایش اعتراف کرده است. بررسیها اما نشان میدهد که او در این سالها ۱۳ شوهر صیغهای داشته که از قضا، هیچکدام در قید حیات نیستند. به همین دلیل احتمال میرود آمار قربانیان او بیشتر از ۷ نفر باشد.
پیگیریهای خبرنگار «فراز»، ابعاد تازهای از ماجرای کلثوم را نمایان میکند.
منبع خبرنگار فراز که به دلایلی قصد افشای نامش را ندارد، گفت: «کلثوم دو برادر و یک خواهر دارد. او برخلاف گفتهها که در رسانهها منتشر شده است، در سن ۱۸ سالگی به خواست خانواده ازدواج میکند. قدیمها، اختیار دست دختر نبود و هر چه خانواده میگفت همان بود. هر چند در ماجرای کلثوم، خود پسر هم مخالف ازدواج بوده است».
او در ادامه گفت: «شوهر اول کلثوم به لحاظ ذهنی سالم نبود برای همین بعد از چند سال گلثوم از همسر اول طلاق گرفت».
راوی ماجرا، در مورد ازدواج دوم کلثوم گفت: «کلثوم بار دوم، با مردی به نام «علیجان» در روستای «وِلاشِد» ازدواج کرد. همسر دومش پیر و معتاد بود. او تریاک میکشید و دست بزن داشت. نه تنها شوهر دوم کلثوم را کتک میزد بلکه پسرهای او هم در حمایت از پدر، کتکش میزدند. به گونهای که مردم محله بارها شاهد این اتفاق بودهاند».
او در ادامه گفت: «کلثوم در ازدواج دوم صاحب دو فرزند میشود؛ یک پسر و یک دختر. پسر کلثوم در نوجوانی میمیرد اما دلیل مرگ او مشخص نیست. عدهای میگویند بیماری گرفته و بعضیها میگویند معتاد بود. عداهای هم میگویند در دریا غرق شده است. دلیل اصلی مشخص نیست. دختر کلثوم هم ازدواج کرده و از روستای ولاشد رفته است».
این منبع آگاه گفت: «محله ولاشد برای کلثوم خوب نبود. چون شوهرش او را خیلی اذیت میکرد و کتک میزد. شوهر او از روستاهای همجوار، دوستانش را به خانه میآورد. ما چیزهای بدی در این مورد شنیدهایم. کار به فساد اخلاقی کشیده بود و شوهرش هم در جریان ماجرا بود. به نظرم، همه این اتفاقها را عقده کرده بود. این زن به راه بد کشیده شد، اما از ابتدا بد نبود».
او افزود: «کلثوم بیرون میرفت وقتی به خانه برمیگشت. همین که میپرسیدند کجا بودی؟ با چوب یا شلنگ به جانش میافتادند. اواخر عمر شوهر دوم، زمانی که او مریض شده و از کار افتاده بود کلثوم او را دکتر میبرد به او رسیدگی میکرد. وقتی ماجرا را شنیدیم، باورش سخت بود. زنی که همیشه شوهر را به خاطر نبودن حمام در خانه، به کول میگرفت و به حمام عمومی روستا میبرد و به او رسیدگی میکرد، چگونه او را کشته است؟!»
منبع آگاه افزود: «کلثوم را وقتی مامورا به روستا آوردهاند، بچههای شوهر دوم او را تهدید میکردند که تو را میکشیم. از او میپرسیدند چرا پدر ما را کشتهای؟! او هم میگفت آره! من کشتم. یادتان است روزهایی را که من را کتک میزدید؟ من هم الکل قرمز در دهان پدرتان ریختم و با بالش او را خفه کردم!»
او در ادامه گفت: «خانواده کلثوم آدمهای خوبی هستند. یکی از برادرهای کلثوم، فرهنگی و انسان آبروداری است. برادر دیگر او نانوایی مشهوری در ساری دارد و قبلا عضو شورای محل بود. خواهر کلثوم هم ازدواج کرده و زندگی خودش را دارد. تنها فرزندی که از خانه طرد شده، همین کلثوم است».
منبع آگاه «فراز» در پایان گفت: «نمیدانم که خانواده کلثوم فقیر بودند یا نه. اما از شوهر دومش به او چند قطعه زمین رسیده بود که همه را فروخت و از ولاشد رفت».